دلم لک زده ...

سلام .

 

پاهام یخ کرده چه قدر اتاق سرده.حوصله ندارم برم یه چیزی بپوشم.عجیبه که توی این هوای سرد هوس بستنی هم کردم .دوس دارم سریع تر این کلاسای بافتنی تموم بشه و برم خونه ی مامانم اینا . دلم لک زده واسه ی رفتن و البته موندن . زندگی انگار جذاب نیست این جوری .حالا با این اوضاع استاد بافتنیمون گفته بعد ترم 3 دوره ی ژورنال بافی رو شروع میکنه . حیفم میاد نرم ولی حوصله شم ندارم کاش بذاره واسه ی بعد عید .یکشنبه باید برم دکتر مغز و اعصاب تا جواب M.R.I  رو نشونش بدم باید با شوشو برم حتما .دعا کنید طبق حدسم همه چیزم سالم باشه .این روزا کمی افکارم منفی شده همش فکر میکنم زیاد تو این دنیا نمیمونم.فکر کنم افسردگی حاد گرفتم . یکی از نشونه هاشم اینه که اصلا حس رقصیدن ندارم .تا شروع میکنم سریع بی خیالش میشم.آخه من رقصیدن رو به عنوان یه ورزش عالی نگاه میکنم .حتی بعد از زایمان پارسا وبهبودی حالم و جای بخیه هام با رقصیدن تونستم به وزن اید آلم برسم . ولی نمیدونم چرا جدیدا این جوری شدم.ناگفته نمونه که کمی هم تقصیر این کلاسای بافتنیه که منو توی پیچ و خمش گرفتار کرده .تا فرصتی پیش میاد واسم فقط دلم میخاد میل بگیرم دستم و ببافم .لامصب آرامشی میدها...ممنون که بازم نوشته هامو خوندی.دلم واستون تنگ شده بود.شبتون خوش...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیبستنیسرمابافتنیMRI

تاريخ : جمعه 26 دی 1393 | 1:45 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.